معرفي امامزادگان روستاي آل هاشم
معرفي امامزادگان روستاي آل هاشم
خلخال در استان اردبيل تا چند سال پيش يکي از مناطق محروم کشور بود و هنوز هم بار سنگين محروميت بر دوش اين منطقه و توابع آن سنگيني ميکند. اين محروميتها خود را در اشکال مختلف در استان و کشور نشان ميدهد. يکي از اشکال محروميت، ناشناخته ماندن اين شهر و توابع آن و بويژه بقاع متبرکه و امامزادگان آن است. يکي از روستاهاي اين شهرستان روستاي آل هاشم است که چهار امامزاده را در خود جاي داده است.
براي شناخت امامزادهها لازم است روستاي آل هاشم را، ابتدا معرفي نمود؛ چرا که با آمدن اين بزرگواران به اين منطقه و شهادت آنان، تحولات زيادي در نام، آداب، رسوم و به طور کلي موقعيت انساني و ويژگيهاي ديگر اين روستا، به گونهاي پديد آمد که امروزه امامزاده و روستاي آل هاشم لازم و ملزوم همديگرند.(1).
اين امامزادگان تاکنون به طور کامل در منابع تاريخي، براي دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت (ع) معرفي نگرديدهاند و بسياري از مردم از وجود چنين اماکن مقدسي بياطلاع هستند. مطالب نقل شده در کتابها، پاياننامهها و تحقيقات نيز به صورت جسته و گريخته و ناقص است.
مطالب موجود دربارهي اين امامزاده را در کتب و مقالات متفاوت است. اين پراکندگيها خواننده و محقق را دچار سردرگمي و ترديد ميکند. اين حقير از اولاد نسبي اين بزرگواران هستم و خوشحالم که افتخار اين پژوهش نصيبم شد تا بتوانم خدمتي هر چند ناچيز به آستان مقدس اين بزرگوران کنم. اميدوارم به دور از هر گونه تعصب و جانبداري نقل قولهاي مختلف دربارهي اين موضوع را جمعبندي و حق مطلب را ادا کنم.
«در هشت کيلومتري جنوب غربي شهرستان خلخال، از توابع استان اردبيل، روستايي واقع شده است به نام آل هاشم که در دو محل به فاصله يک کيلومتر از همديگر به نامهاي آل هاشم سفلي و آل هاشم عليا واقع شدهاند. اين روستا در منطقهاي کوهستاني با آب و هواي معتدل قرار دارد که کليه سکنهي آن شيعهي اثني عشري و سادات هستند و به زبان ترکي تکلم ميکنند و به کار کشاورزي و دامداري سنتي مشغول هستند.»(2)
امامزاده امير نعمت الله شهيد (ع) و همراهان ايشان درحد فاصل بين اين دو روستا در حدود املاک آل هاشم سفلي قرار دارد و چون ارتفاع آل هاشم عليا از سطح دريا 10 متر بيشتر از آل هاشم سفلي است به آن «آل هاشم عليا» و ديگري را «آل هاشم سفلي» مينامند. «روستاي آل هاشم در 27 دقيقه و 48 درجه طول جغرافيايي و 34 دقيقه و 37 درجه عرض جغرافيايي قرار گرفته است.»(3) چون امامزاده آل هاشم تقريبا تا حدودي به روستاي آل هاشم سفلي نزديکتر است، همواره توليت آن در طول تاريخ، به غير از موارد استثنايي، با اهالي روستاي آل هاشم سفلي بوده ات. گروه مديران روستا 5 نفر امنا دارد که 3 نفر از آنان از بين روستاييان آل هاشم سفلي و 2 نفر ديگر از بين اهالي روستاي آل هاشم عليا انتخاب ميشوند تا به امور امامزاده رسيدگي نمايند.
اين امامزاده در مسير اصلي آل هاشمين به شهر خلخال قرار دارد و همواره مشتاقان زيارت اين امامزاده از اطراف و اکناف و روستاهاي همجوار و از خود شهر خلخال و حتي از استانهاي همجوار با استان اردبيل، مثل گيلان که تا حدي قولا و عملا از کرامات آن اطلاع يافتهاند، براي زيارت اين امامزاده به اين محل ميآيند.
اين روستا قبل از عزيمت اين بزرگواران، محل سکونت موقت و چراگاه ييلاقي خان منطقه بوده است. خان براي خود رعايا و حشم و خدم داشته است. طبق نقل قول قدما، نام قديمي و اوليه اين روستا به «مرغزار» معروف بوده است؛ چرا که در اين محل چمنزار طبيعي بزرگي است که در نوع خود يکي از مناظر کم نظير ايران است. اين چمنزار مسطح و طبيعي است و از آن جا که در فصل تابستان و بهار علوفه چمن رشد ميکرده و بعه علت نبود وسايل و امکانات، قابل درو نبوده است و به صورت سبزهزار درو نشده باقي ميماند. خان منطقه حشم و خدم خود را براي استفاده به اين محل ميفرستاده است. پرندگان مهاجري مانند.
اردکهاي وحشي در فصول خاص سال در اين محل ساکن ميشدند. و هنوز هم اين نوع پرندگان گاه در اين چمنزار مشاهده ميشوند.
اطراف اين منطقه را که به صورت چمنزار مسطح کاملا طبيعي با وسعت عظيم و يکدست درآمده کوه فراگرفته است و از لحاظ منابع آبي يکي از روستاهاي پر آب منطقه محسوب ميشود. شايد اين چمنزار در آغاز به صورت آبگيري بوده است. که با جريان بافتن آب از يک مسير خاص (کنار امامزاده)، که تنها مسير جريان آب به خارج از چمنزار است، رفته رفته با تلاقي تبديل شده است. بعد از مدتي ساکنان قديمي آب اين باتلاقها را با ايجاد کانال و نهرکشي جاري کردند و باتلاقها به چمنزار تبديل شده است، به همين دليل اين چمنزارها همواره خيس و نمناک هستند و به صورت چمن طبيعي با منظرهاي زيبا تاکنون باقي مانده است. و چشم هر بينندهاي را در فصلهاي بهار و تابستان خيره ميکند، اما در فصول ديگر سال غالبا، به علت کوهستاني بودن منطقه، پر از برف است.
در علت نامگذاري کلمهي آل هاشم. [al- hacem] که به معني خاندان هاشم است. دو نظر قابل طرح است: نظريهي اول اين که منظور از آل هاشم همان فرزندان هاشم، جد دوم پيامبراکرم (ص)، ميباشد. اين بزرگوران نيز از اولاد همان هاشم جد امجد پيامبراکرم (ص) هستند و به همين دليل اين روستا را به نام آل هاشم يعني اولاد هاشم ناميدند. نظريهي ديگر، که صحيحتر به نظر ميرسد، اين است که بنا به روايت تاريخ، امير با پسرعموي خويش (احمد بن محمد بن هاشم) و اعقاب آنها در اين محل فرود آمدند و به شهادت رسيدند و چون پدر بزرگ هر دو بزرگوار هاشم بوده است، به همين دليل اين محل را «آل هاشم» ناميدند.
مردم اين روستا در يک نقل دهان به دهان روستا را «آلشما» مينامند که در ترکي به معناي «آتش نگير» است. و براي اين معني توجيهاتي در افواه عاميانه مطرح است.(4) اما درستتر اين است که بگوييم چون «آل هاشم» در زبان گفتاري مقداري ثقيل است و شکل گفتاري کلمات به مرور زمان تغيير ميکند، کلمهي آل هاشم نيز در طول زمان به صورت «آلشما» درآمده است که مخفف همان کلمه آل هاشم است. کلمهي آل هاشم عربي است و امامزادگان (ع) نيز موقع ورود به روستا به زبان عربي صحبت ميکردند و با زبان ترکي آشنايي نداشتند.(5)
اين بزرگواران بنا به نقل گذشتگان و برخي نوشتههاي مکتوب(1) از مدينهي منوره به سمت عراق حرکت ميکنند و از آن جا از مرز خوزستان وارد ايران ميشوند. دربارهي علت ورود اين بزرگواران به ايران نظريات متفاوتي وجود دارد. يکي از دلايلي که اکثر محققان بر آن تأکيد دارند اين است که اين بزرگواران براي زيارت مشهد مقدس به ايران ميآيند. در آن زمان علويان و شيعيان ايران در آستانهي رسيدن به قدرت بودند و زمان ورود اين بزگواران به ايران با اواخر دوران حکومت تيموريان در ايران همزمان بوده است. «در آن زمان شيخ حيدر فرزند شيخ جنيد از اخلاف شيخ صفي الدين اردبيلي در اردبيل هم حکومت معنوي داشت که به وسيلهي اوزون حسن از سلسله
آق قويونلوها برکرسي ارشاد خانقاه شيخ صفي نشانده شده بود، و هم حکومت سياسي ميخواست پيدا کند و شيخ حيدر پدر شاه اسماعيل صفوي (سر سلسلهي صفويه) بود که در سال 905 ه سلسلهي صفويه را تشکيل داد. شيخ حيدر نيز در سال 893 ه به خاطر توسعه طلبيهايي که داشت، باعث شد تا سلطان يعقوب، جانشين اوزون حسن، در برابر او بايستد و به ياري شروانشاه بشتابد و پس از مدتي جنگ با سپاهيان صفويه آنها را شکست داده و شيخ حيدر را به اسارت گرفته و به قتل رساندند.(7)
در زمان ورود اين بزرگواران به ايران، کشور به صورت ملوک الطوايفي، اداره ميشد و در شيراز بين امير(8) نعمت الله (ع) و يارانش با مزدوران وقت حکومت، نبرد سختي درميگيرد. اين بزرگواران به ناچار متواري ميشوند و هر يک به محلي عزيمت ميکنند اما اين که چرا اين بزرگواران به منطقهي آذربايجان و خلخال عزيمت ميکنند و مسير طولاني شيراز به آذربايجان را طي ميکنند. احتمالا اين بوده که چون بعد از تيموريان، صفويان به قدرت رسيدند و صفويان اولاد پيامبر اکرم (ص) را محترم ميشمردند بيشتر علويان وارد اين منطقه ميشدند. دليل ديگري در اين زمينه در منابع ذکر نشده است. اين شهيد بزرگوار طبق سنگ نوشتههاي موجود در امامزاده در سال 875 ه به اين محل وارد ميشوند و توسط مزدوران وقت حکومتي، پادشاهان تيموري، که جوخههاي سرکوب به نام «تزوک تيموري»، «کوتوال» و «قورچي» تشکيل داده بودند، آزار ميبينند. قورچيها به عنوان گزمه و امنيههاي محلي آن روز به شمار ميآمدند که در اين جنايت با فئودالها و اشرار سني مذهب متعصب، که تابستان براي ييلاق به اين محل ميآمدند.، همدست ميشدند. تا سرانجام حضرت امير نعمت الله، اين جوان 35 ساله را که غيابا به اعدام محکوم کرده بودند، به شهادت ميرسانند.(9)چوبدستي به شهادت ميرسد. در صورت صحت اين گفته باز هم شهادت ايشان توسط عوامل حکام محلي صورت گرفته است. اين شهادتها و جنگ و گريزها و از قرن نهم هجري در پي قيامهايي چون سربداران در سبزوار نهضت سادات در مازندران و آذربايجان، که عمدتا با اهداف و شعارهايي چون عدالت اجتماعي و اعتقاد راسخ به فلسفهي انتظار ظهور حضرت ولي عصر (عج) همراه بوده صورت گرفته است.
به هر حال بعد از فروپاشي سلسلهي خونخوار تيموريان در قرن نهم و تشکيل حکومت صفوي در قرن دهم سال 905 هجري و قوت يافتن تشيع و طرفداران حکومت علوي و سادات، اعقاب و پسرعموهاي اين بزرگواران به خونخواهي قيام کردند. عاملان اين جنايت، گذشته از ترس از صفويان از کردهي خود (شهيد کردن امير نعمت الله بن حسين بن هاشم (ع)) پشيمان و به دنبال بهانهاي براي جبران مافات بودند؛ چرا که بعد از اين جنايت، دچار مصيبتها و بلاهاي آسماني شده بودند. به همين دليل حاکم اين منطقه، که دو برادر به نامهاي احمد و محمود بودند، منطقه را ترک کردند و و حشم و خدم خود را به منطقهاي به نام آق داغ کوچاندند و اين روستا را به طور کلي به بازماندگان آن بزرگواران سپردند. چون امير نعمت الله شهيد (ع) در آن زمان - بنا به قولي - اولادي نداشت قسمتي از املاک را وقف ايشان کردند که هنوز هم ادارهي اوقاف و امور خيريه شهرستان خلخال با فروش سالانه علوفهي چمن موقوفهي اين بزرگوار درآمدي به فراخور نصيبش ميشود.(10) بقيهي املاک نيز به پسر عموها و اعقاب ايشان رسيد که بطن.
به بطن وقف اولاد ذکور شده است. اين قانون با سکني گزيدن عدهاي غير سادات در اين روستا و خريد و فروش زمينهاي مزروعي و مسکوني عملا منسوخ شده است.
در کتاب خلخال و مشاهير دربارهي اين امامزادگان به نقل از نوشتههاي مرحوم ايوب اسکافي چنين ميخوانيم: «اين بزرگواران در عهد خلافت مأمون بعد از شهادت امام رضا (ع) براي انتزاع خلافت از بنيعباس به ايران آمدند و رياست عدهاي از آنها را سيد جلال الدين (ع)، سيد اشرف (ع) و امير نعمت الله (ع) به عهده داشتند که در جنگ با بنيعباس سيد جلال الدين (ع) در حوالي لاهيجان و سيد اشرف (ع) در حوالي طالش و امير نعمت الله (ع) در روستاي آل هاشم توسط گماشتگان بني عباس شهيد ميشوند...»(11).
اين مطلب مستند نيست و نميتواند صيحيح باشد؛ چون با تاريخ سنگ نوشتههاي موجود در امامزاده و ديگر اسناد تاريخي مطابقت ندارد. اينکه در پاورقي همان صفحه از اين کتاب رحلت آن بزرگواران را، بنا به قولي ديگر، سال 930 هق نقل شده است، باز هم با متن سنگ نوشتههاي موجود مطابقت ندارد.
ضمنا تصوير سنگ نوشتهها سال شهادت آن بزرگواران را نشان ميدهد که با نوشتهي جناب آقاي نقيب بيش از ششصد سال فاصله دارد و اين مسئله براي هيچ محققي قابل قبول نيست. امامزادگان آل هاشم (ع) که مزار امير نعمت الله شهيد و سيد احمد بن محمد بن هاشم و سيد ابراهيم و سيد ولي الدين (ع) از اعقاب ايشان در آن قرار دارد.، از اويل قرن دهم مورد توجه شيفتگان خاندان عصمت و طهارت بوده است. اين سنگ نوشتهها اکثرا در سال 1348 هنگام تجديد بنا در داخل ديوارههاي امامزاده تعبيه شدهاند. تا محفوظ بمانند. و سنگ نوشتهي امير نعمت الله شهيد روي قبر ايشان در داخل ضريح مقدس قرار گرفته است و تصوير اين سنگ نوشتهها در همان سال 1348 هجري شمسي برداشته شده است.
انساب سادات محترم آل هاشم تا امام موسي بن جعفر (ع) بدين شرح است: شهيد امير نعمت اله بن حسين بن هاشم بن اسماعيل بن محمد بن حسين بن جابر بن حسن بن حسين بن محسن بن علي بن محمد بن احمد بن جابر بن حسين بن محسن بن موسي بن محمد بن احمد بن موسي بن حسين بن ابراهيم بن حسن بن احمد بن ماجد بن معد بن اسماعيل بن يحيي بن محمد بن احمد بن ابراهيم بن محمد بن موسي بن جعفر (ع).
پس از شهادت امير نعمت الله (ع) در آل هاشم، مزار آن بزرگوار به صورت زيارتگاه اهالي محل و منطقه خلخال و شهرستانهاي همجوار درآمد. به احترام آن شهيد بزرگوار و همراهان، بناي زيارتي را از خشت و گل ساختند. اين بنا حدود چهل سال پيش بازسازي شد و در طول اين ادوار همواره تعمير و مرمت ميشد.(12) در سال 1348 اهالي آل هاشمين و مريدان اين امامزداگان از اطراف و اکناف جمع شدند و اين مکان متبرک را تجديد بنا کردند. ساختمان اين امامزاده در سال 1348 از سنگ خود روستا (از محلي به نام شاه بلاغي) به رنگ تقريبا نارنجي مايل به زرد ساخته شده است.
بناي اين امامزاده در سال 1348 چهار چشمه بود: 1. حرم؛ 2. ايوان جلو حرم؛ 3. اتاق خادم؛ 4. وروردي حرم (دهليز). ارتفاع بنا از کف تا سقف و پاي طاق گنبد 5 / 3 متر است و پي آن در قسمتهاي امامزاده متفاوت است و از کلوخ و آهک و ماسه و خاک رس مخلوط است. ديوارها سنگي و ملات آن ماسه و آهک است و عرض ديوارها 60 سانتي متر و ملات پايهها ترکيبي از آهک و سيمان است. نماي خارجي بنا با سنگ و بندکشي شده است.
نماي درب ورودي داراي سر در و دو پايهي طرفين ايوان از سنگ مالون است. پايههاي وسطي ايوان با پايهي سنگي 40 ضربدر 60 است.
پوشش بنا در حرم طاق آجري و غير از حرم با تيرآهن شماره 14 به فاصلهي معمولي و طاق ضربي با آجر است کفسازي داخل موزاييک الوان است و اطاق خادم با گچ و خاک فرش شده است.
اين بنا داراي يک در ورودي آهني از بيرون به داخل ورودي (کفشکن يا دهليز) به مساحت 5 / 1 ضربدر 5 / 2، يک پنجره آهني از حرم به ايوان به مساحت 5 / 2 ضربدر 3 متر، يک در آهني از ورودي به ايوان به مساحت 5 / 2 ضربدر 2 / 1 متر با نيم تنه شيشه، يک پنجره آهني به مساحت 2 ضربدر 5 / 1 از اتاق خادم به بيرون و يک درب آهني سه پارچه از ورودي (کفش کن) به حرم به مساحت 5 / 2 ضربدر 70 / 1 متر است که در وسط ثابت است و طرفين براي ورود و خروج به حرم باز و بسته ميشود. همچنين اين بنا از کفشکن به اتاق خادم داراي در آهني به مساحت 5 / 2 ضربدر 1 متر، يک در از ايوان به مسجد 5 / 2 ضربدر 20 / 1 متر است جلو ايوان با نردهي آهني به طور کلي مسدود شده است. و يک در نردهاي روي آن قرار دارد. در طرفين سردر روي پايههاي در دو منارهي کوچک به ارتفاع 5 / 1 متر با سنگ و ملات و سميان ساخته شده است. سمت جنوبي امامزاده ديوارکشي شده است که با سنگي ضخيم در کنار جاده قرار دارد. سرويس بهداشتي در طرف غرب در گوشهي محوطه حرم ساخته شده است و بالاتر از آن غسالخانهاي بنا شده است که در اختيار اهالي آل هاشمين است. اين غسالخانه در داخل محوطهي موقوفه ساخته شده و و جزئي از امامزاده محسوب ميشود. تقريبا در سمت شمال امامزاده گورستان اهالي و سادات است.
حدود ده سال پيش به همت اهالي و همکاري سازمان اوقاف بناي مسجد اين امامزاده نيز با همان سنگي که ساختمان امامزاده با آن تجديد بنا شده بود ساخته شد که همه ساله، در ايام خاص، پذيراي مهمانان دور و نزديک است و مشکلات زايران را تا حدي برطرف کرده است.
اين بنا که با استفاده از معماران برجستهي شهر و به همت اهالي و امناي محل به خصوص با تلاش بيوقفهي مرحوم حجت السلام حاج سيد مفيد نظيري ساخته شد، از طرف شرق به طول 50 / 11 متر و به ارتفاع 50 / 3 متر است و از طرف غرب به طول 20 / 9 متر و به ارتفاع 50 / 3 متر و از طرف جنوب به طول 20 / 19 متر و به ارتفاع 4 متر است و نيز از طرف شمال به طول 20 / 19 متر و به ارتفاع 3 متر قرار دارد. چون زمين امامزاده مقداري شيب دارد، ارتفاع شمال با جنوب امامزاده (ديوارها) متفاوت است. در داخل حرم در قسمت غربي، قبر مطهر شهيد امير نعمت الله (ع) و سيد احمد (ع) قرار دارد و امير نعمت الله (ع) در قسمت شمالي و سيد احمد(ع) مرحوم در قسمت جنوبي در داخل ضريح مدفون شدهاند. مرحوم سيد ولي الدين (ع) در طرف شرق ضريح مقدس به فاصله دو متر از ضريح مقدس و مرحوم سيد ابراهيم (ع) نزديک اتاق خادم به فاصله تقريبا 4 متر مدفونند. در کنار مرقد مطهر امير نمت الله (ع) ديواري به فاصلهي تقريبا نيم متر قرار دارد که هنگام تجديد بنا، کارگران با نظارت پيمانکاران به دليل استحکام بيش از حد، نيازي به کندن آن نديدند. گويا استحکام اين ديوار قابل مقايسه با ديوارهاي خشتي و گلي ديگر نبوده است، ولي چون اين ديوار با ضريح مطهر تقريبا نيم متر فاصله دارد، طواف زايران به هنگام شلوغي با مشکل مواجه ميشود که اميدواريم براي اين مسئله نيز تدبيري انديشيده شود.
پی نوشت:
1- از کليهي عزيزاني که با سعهي صدر به پرسشهاي اين حقير پاسخ دادهاند و نيز از کساني که منابع در اختيار گذاشتهاند، بخصوص خانوادهي محترم شادروان حضرت حجت السلام حاج سيد مفيد نظيري و نيز ادارهي اوقاف و امور خيريهي شهرستان خلخال، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، سازمان اوقاف و ديگر عزيزان حقيقي و حقوقي سپاسگزارم.
2- فرهنگ جغرافيايي ايران (آباديها)، انتشارات سازمان جغرافيايي کشور، ج 4 ص 44. .
3- فرهنگ آباديهاي ايران (شامل نامها و موقعيت جغرافيايي شهر و ديههاي کشور) بخش اول، انتشارات امير کبير، سال 1339، ص 13.
4- در آلبومي که در ادارهي اوقاف شهرستان خلخال موجود است به وجه تسميهي (آتش نگير) از نظر برخي از مردم اشاره شده است.
5- اهالي روستاي آل هاشم الآن ترکي را به گونهاي صحبت ميکنند که انگار آن را از کتاب آموختهاند. اين نشان ميدهد که اين زبان بعدها توسط آن بزرگواران و اولاد ايشان بنا به مقتضيات زماني آموخته شده است. اصطلاحات عربي، به خصوص اسامي عربي و آداب و رسوم عربي در مقايسه با روستاهاي همجوار بيشتر رايج است. شايد به جرأت بتوان گفت که تا قريب سي سال پيش يک اسم غير اسلامي در بين اهالي سادات آل هاشم وجود نداشت. .
6- نوشتههاي موجود در ادارهي اوقاف شهرستان خلخال.
7- مرتضي راوندي، تاريخ اجتماعي ايران، انتشارات امير کبير، ج 2، صص 379 - 376؛ رسول جعفريان، تاريخ ايران اسلامي، دفتر چهارم (صفويه از ظهور تا زوال 1135 - 905)، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ اول: 1378، صص 30 - 28. .
8- لقب «امير» را به اين دليل به ايشان ميدادند که آن حضرت فرماندهي بيش از سيصد نفر بوده است. که در شيراز با عوامل حکومت وقت ميجنگيدند.
9- نوشتههاي موجود در ادارهي اوقاف شهرستان خلخال. .
ميگويند ايشان توسط چوپاني از خادمان حاکم منطقه و با
10- هر چند ادارهي اوقاف شهرستان خلخال اخيرا براي تعيين حدود چمن موقوفهي مذکور (قسمتي از کل چمن آل هاشمين) و جلوگيري از تعرضات بعضي افراد فرصت طلب اقداماتي انجام داده است، ولي متأسفانه در دوران گذشته به قسمت اعظمي از اين چمن (حدود فعلي) تعرض شده و به علت ضعف ادارهي اوقاف وقت منطقه کسي جلوي اين تعرضات را نگرفته است.
11- محمد مسعود نقيب، خلخال و مشاهير، انتشارات مهد آزادي، چاپ اول، 1379، تبريز، صص 302 - 301.
12- متأسفانه از ساختمان اوليهي امامزاده، که با خشت خام درست شده بود، تصويري در دست نويسنده نبرده است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}